چمدان یادگاری
سلام دوستای گلم !
چطورین ؟
این آپم یکم تلخه اما من از متنش خوشم اومد !
گفتم براتون بزارم !

آن شب که چمدان یادگاری هایت را در دستانت دیدم،
پر از بغض شدم
و در چشم های به رنگ شبت،
به وسعت آسمانت
و به زیبایی نگاهت خواندم
( بود و نبودم برای تو فرقی ندارد)
شاید تو ندانی، سکوت غم انگیزت
چه گونه جانم را تسخیر کرده بود
از پشت پنجره، مرغان مهاجر را می دیدم
و گل رؤیایی قشنگم را پرپر می کردم
تو رفتی و من به احترام دلت،
آرام تر از آینه،
بی تو شکستم!

+ نوشته شده در چهارشنبه سی ام شهریور ۱۳۹۰ ساعت 23:26 توسط لیندا
|
سلام